قصه تلخ

ساخت وبلاگ
نگاهم نکردی سلامت نکردم تو ما را ببخشگلی گرچه ختم کلامت نکردم تو ما را ببخش مثالِ دلِ گرگِ "بره خورم" من،محبت ندیده اگر اشک چشمی به راهت نکردم تو ما را ببخش صدای به هم خوردن پلک چشمی صدای لبی و یا بوسه ای شب به کامت نکردم تو ما را ببخش گلی غنچه کرد از دوچشمان عاشق،گلِ کاکتوس گلی بهتر از این به نامت نکردم،تو ما را ببخش مثال تَرَک روی لب های خشکی،درشت و عمیق اگر خنده ای روی بامت نکردم تو مارا ببخش #مظفر درویش پور قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 16:34

کوچه تاریک،هوا سرد و زمستان شده باشد چشم ها خیس تر از نم نم باران شده باشد بغض با حنجره درگیر و گل از آینه دلگیر همدمت الکل و سیگار فراوان شده باشد معشوق لب پنجره و خیره به زیبایی باران عاشق آواره ی هر کوچه خیابان شده باشد خسته بود از همهء شهر، و از خویش گذر کرد عقلی که نمیخواست در آغوش بیابان شده باشد کوه را نعرهءِ هر زلزله ای خم نکند عشق مگر از جورِ دلِ خویش هراسان شده باشد عقل با عشق کنار آمد و از خود ببُریدست شاید این معجزهء عشق به پایان شده باشد #مظفر درویش پور قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 16:34

بزن دو تیر و رها کن به هر طرف نگری که در هدف سر من هست و قلب بی سپری   دوکاسه اشک تبرّک،دوکاسه خون دل برای دیدن تو نذر کرده هر نفری   تمام هستی از آن روز شعله ور شده است که با دوچشمِ نجیبت به ماه می نگری   چه عاشقانه دلم را ربوده ای ای عشق و چه دلها که برده ای و چقدر بی خبری   زمین به دور نگاهت چگونه میچرخد عجب حکایت تلخی که از زمین تو سری   #مظفر درویش پور قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 16:34

عشق و عقل بعد ازین چندین سال ناپدید میشود آیا تو را در خواب دید میشود با عشق هم آغوش شد لابه لای دست تو خاموش شد میشود معشوقه را از یاد برد تیشه را یکباره از فرهاد برد کوه را کند و سزاوار تو شد زیرِ آوار و هوار و داد مُرد رفته در خوابی نمی آیی هنوز چشم خود را خیره کن بر ما بدوز مثل *ماهی* سرخ شو در هم شکن بر تن بیتاب این تن،تن بتن آه و دردت در خیال ب قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 17:54

‌  تسلیت به ایران عزیزم به همهء کسانی که عزیزشونو از دست دادن،خداوند به خانواده هاشون صبر بده          ایرانم تسلیت تسلیت گفتم و از تسلیتم بیزارم بس که بسیار ازین حادثه ها شک دارم "کوه دنا" اگر آن لحظه سری خم میکرد چه قَدَر از همهءِ فاجعه ها کم میکرد؟! مشکل از پیریِ بیدادِ هواپیما بود؟ یا که آن لحظه هوا تیره و ناپیدا بود؟! هر که آن لحظه در آغوش هواپیما قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 17:54

  به آتش میکشی ما را و خود درگیر بارانی   تو از حال دل عاشق،پری سیما چه میدانی   گلویم گیر صدها اعتراض ناگهانی شد   شکست این بغض بی صاحب ازین حال پریشانی   کمی از حالت آشفته بر خیز ای گل بی دل   که روح عاشق ما را به دور خود بگردانی   تمام زندگانی را به زندان تو سر کردم   چه استقبالی از ما کر قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 19:09

خار و پريشان بشوي، عشق چنانت بکندمضحک انسان بشوي، عشق چنانت بکند  منع سلامش بکني، توبهء نامش بکنيباز پشيمان بشوي، عشق چنانت بکند  گرگ تو باشي بدري، سينه ي هر جانوريشکار چوپان بشوي، عشق چنانت بکند  کوه پر از غرور تو،قله ي قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1396 ساعت: 21:11

به ته چاه که بيفتي همه در صدد کمک کردنند از چاه درت بياورند کافيست پرواز کني تا برايت سنگ درآورند و بالت را بشکنند حالا آرام سر جايت که نشسته اي به رخت ميکشند دنيا را آب ببرد به خودت جُم نمي دهي  مدتيست سر از کوه درآورده ام.....                                                    آهِ خيسِ اشکِ رويِ چشم هايم را ببين  آهِ خيسِ اشکِ رويِ چشم هايم را ببين                                        زوزه هايِ خفته در سوزِ صدايم راببين زُل زدم بر جايِ پايِ آخرين ديدارمان                                             خوشهءِ سبزِ علف در زيرِ پايم را ببين روزگاري با تو اينجا اعتباري داشتيم           قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت: 6:12

  باز با بازيِ ابرو نازبازي ميکني؟! بر بناي قلبِ ما اسطوره سازي ميکني؟! موج گيسو ميزني بر هم نميداني چرا شهرِ عاشق پيشه ها را کيش نازي ميکني؟! روسري بر سر کني چادر بپيچي بر خودت کافرانِ شهر را،يکجا نمازي ميکني مينشيني روبروي ماه ميخندي که چه؟!  خنده دارد ماه را خشکش به نازي  ميکني؟! کلِ دنيا باز درگير لبانت ميشوند تا به آيين دل ما اعتراضي ميکني حق بده شاعر بخوابد روي بازوهاي تو چون که با تار دلت هي لب نوازي ميکني!  +مظفر درويش پور قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 85 تاريخ : دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت: 13:23

"پس از تو چه ها که بر سرم نيامد""پس از تو دنياي من کمي به هم ريخت و مندر تاريخ تفکرِ تو از ياد رفته اي بيش نيستم" اين شعر رو،اين سخنِ دل رو تقديم به همه مخاطبان اين وبلاگ ميکنم اميدوارم از خوندنش خوشتون بياد  """پس از تو""" ابرِ خون ريخته در دامنِ خاکم کردندزيرِ آباديِ چشمِ تو حلاکم کردنددست،از عشقِ تو هرگز نکشيدم،امادل به تاراج کشيدند و به چاکم کردندچه کلک ها ز سرِ عشق به خوردم دادندمارِ افعيِ سرِ دوشِ ضحاکم کردندماهيِ رهگذرِ سينهءِ دريا که شدمروي قلابِ نگاهِ تو خوراکم کردندناخوش احوالي و آزردگي و رنج دليچو به من هديه بدادند،توراکم کردند ت قصه تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت قصه تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3ashoftehdarvishe بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 0:33